{magic love}
پارت ۶
آزاله با شخصی که دید شوکه شد. اون یوجین بود . همون پسری که تو مدرسه اذیتش کرد. خواست به پدرش بگه که پدرش رفت برای احوال پرسی.
یوجین هم آزاله رو دیده بود و با تمیخر چندش آنیزی نگاهش میکرد.
دو خاندان دور میز نشستند و بزرگان در حال صحبت بودند.
آزاله و یوجین کنار هم نشسته بودن و این آزاله رو اذیت میکرد. که یهو بوجین شروع کرد به آزار اذیت آزاله. آزاله که دیگه طاقت نیورده بود بلند شد و گفت: پدر من نمیخوام با یوجین ازدواج کنم.
پدر آزاله : چی؟
پدر یوجین: آهای این قولمون نبود.
پدر آزاله: بشین سر جات ازاله شما باهن ازدواج میکنید.
آزاله: من با مردی که زنش رو اذیت میکنه و تحقیرش میکنه ازدواج نمیکنم.
پدر آزاله: چی؟ اذیت؟
آزاله: یوجین امروز تو مدرسه منو تحقیر کرد و میخرم کرد و الان هم داره به من آزار میرسونه( دوستان اینجا مغزتون رو منحرف کنید)
پدر آزاله: آهای کلارک جلو پسر مریضت رو بگیر.
کلارک : یوجین داری چیکار میکنی!؟
و بعد پدرش اونا رو از اونجا بیرون کرد.
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
امید وارم خوشتون بیاد💗💫
آزاله با شخصی که دید شوکه شد. اون یوجین بود . همون پسری که تو مدرسه اذیتش کرد. خواست به پدرش بگه که پدرش رفت برای احوال پرسی.
یوجین هم آزاله رو دیده بود و با تمیخر چندش آنیزی نگاهش میکرد.
دو خاندان دور میز نشستند و بزرگان در حال صحبت بودند.
آزاله و یوجین کنار هم نشسته بودن و این آزاله رو اذیت میکرد. که یهو بوجین شروع کرد به آزار اذیت آزاله. آزاله که دیگه طاقت نیورده بود بلند شد و گفت: پدر من نمیخوام با یوجین ازدواج کنم.
پدر آزاله : چی؟
پدر یوجین: آهای این قولمون نبود.
پدر آزاله: بشین سر جات ازاله شما باهن ازدواج میکنید.
آزاله: من با مردی که زنش رو اذیت میکنه و تحقیرش میکنه ازدواج نمیکنم.
پدر آزاله: چی؟ اذیت؟
آزاله: یوجین امروز تو مدرسه منو تحقیر کرد و میخرم کرد و الان هم داره به من آزار میرسونه( دوستان اینجا مغزتون رو منحرف کنید)
پدر آزاله: آهای کلارک جلو پسر مریضت رو بگیر.
کلارک : یوجین داری چیکار میکنی!؟
و بعد پدرش اونا رو از اونجا بیرون کرد.
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
امید وارم خوشتون بیاد💗💫
۸.۹k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.